Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ناطقان»
2024-05-04@15:25:43 GMT

اعمال "روز اربعین" چیست؟

تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۵۲۰۹۷۴

امام حسن عسکری علیه السلام زیارت مخصوص امام حسین علیه السلام در روز اربعین را یکی از نشانه های شیعه بودن مطرح کردند. ناطقان: در این روز زیارت امام حسین(ع‌) مستحب است و این زیارت‌، همانا خواندن زیارت اربعین است که از امام حسن عسکری (ع‌) روایت ‌شده که فرموده اند: مومنان ما پنج علامت دارند: 1)خواندن 51 رکعت نماز در شبانه‌روز 2) نمازهای واجب و نافله و نماز و شب 3) به دست کردن انگشتری دردست راست‌4) برآمدن پیشانی از سجده‌5) بلند خواندن بسم الله الرحمن ‌الرحیم در نماز است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


اعتبار اربعین امام حسین (ع‌) از قدیم الایام میان شیعیان و در تقویم تاریخی ‌وفاداران به امام حسین (ع‌) شناخته شده بوده است‌.
کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی که حاصل گزینش دقیق و انتخاب معقول آن عالم وارسته است از روایات ‌فراوان درباره تقویم مورد نظر شیعه در باره ایام سوگ و شادی و دعا و روزه وعبادت است‌. در این کتاب در باره ماه « صفر» آمده است: نخستین روز این ماه (از سال 121)، روز کشته شدن زید بن علی بن الحسین است.‌
روز 20 صفر ـ یعنی اربعین ـ زمانی است که حرم حسین بن علی (ع‌) یعنی کاروان ‌اسرا، از شام به مدینه بازگشتند. و روزی است که جابر بن عبدالله بن ‌حرام انصاری‌، صحابی رسول خدا (ص‌)، از مدینه به کربلا رسید تا به زیارت ‌قبر امام حسین (ع‌) بشتابد و او نخستین کسی است از مردمان که قبر آن ‌حضرت را زیارت کرد.
 اربعین امام حسین (ع)
علت بزرگداشت اربعین چیست‌؟ مهمترین نکته درباره اربعین‌، روایت امام عسکری (ع‌) است‌.اما این که منشأ اربعین چیست‌، باید گفت‌، در منابع به این روز به دو اعتبار نگریسته شده است‌.نخست روزی که اسرای کربلا از شام به مدینه مراجعت کردند.
دوم روزی که جابر بن عبدالله انصاری‌، صحابی پیامبر خدا (ص‌) از مدینه به ‌کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدالله الحسین (ع‌) را زیارت کند. شیخ مفید (م 413) در«مسار الشیعه» که در ایام موالید و وفیات ائمه اطهار علیهم السلام است‌، اشاره به روز اربعین‌کرده و نوشته است‌: این روزی است که حرم امام حسین (ع‌)، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. نیز روزی است که جابر بن عبدالله برای زیارت امام ‌حسین (ع‌) وارد کربلا شد.
کهن‌ترین کتاب دعایی مفصل موجود، کتاب «مصباح المتهجّد» شیخ طوسی از شاگردان شیخ مفید است که ایشان هم همین مطلب را آورده است‌.
شیخ ‌طوسی پس از یاد از این که روز نخست ماه صفر روز شهادت زید بن علی بن‌الحسین (ع‌) و روز سوم ماه صفر، روز آتش زدن کعبه توسط سپاه شام در سال‌هجری است‌، می‌نویسد: بیستم ماه صفر (چهل روز پس از حادثه کربلا) روزی است که حرم سید ما اباعبدالله الحسین از شام به مدینه مراجعت کرد ونیز روزی است که جابر بن عبدالله انصاری‌، صحابی رسول خدا (ص‌) ازمدینه وارد کربلا شد تا قبر حضرت را زیارت کند. او نخستین کس از مردمان بود که امام حسین (ع‌) را زیارت کرد. در چنین روزی زیارت آن حضرت ‌مستحب است و آن زیارت اربعین است‌. (مصباح المتهجد، ص 787) در همانجا آمده است که وقت خواندن زیارت اربعین‌، هنگامی است که روز بالا آمده ‌است.‌
در کتاب «نزهة الزاهد» هم که در قرن ششم هجری تألیف شده‌، آمده‌: در بیستم ‌این ماه بود که حرم محترم امام حسین(ع) از شام به مدینه آمدند. (نزهة‌الزاهد، ص 241) همین طور در ترجمه فارسی فتوح ابن اعثم (الفتوح ابن اعثم‌، تصحیح مجد طباطبائی‌) و کتاب مصباح کفعمی که از متون دعایی بسیار مهم قرن نهم هجری است‌این مطلب آمده است‌. برخی استظهار کرده‌اند که عبارت شیخ مفید و شیخ‌طوسی‌، بر آن است که روز اربعین‌، روزی است که اسرا از شام به مقصد مدینه ‌خارج شدند نه آن که در آن روز به مدینه رسیدند. (لؤلؤ و مرجان‌، ص 154) به هر روی‌، زیارت اربعین از زیارت‌های مورد وثوق امام حسین (ع‌) است که ازلحاظ معنا و مفهوم قابل توجه است‌.
بازگشت اسیران به مدینه یا کربلا
اشاره کردیم که شیخ طوسی‌، بیستم صفر یا اربعین را، زمان بازگشت اسرای ‌کربلا از شام به مدینه دانسته است‌. باید افزود که نقلی دیگر، اربعین را بازگشت اسرا از شام را به «کربلا» تعیین کرده است‌. تا اینجا، از لحاظ منابع کهن‌، باید گفت اعتبار سخن نخست بیش از سخن دوم است‌. با این حال‌، علامه مجلسی پس از نقل هر دو این‌ها، اظهار می‌دارد: احتمال صحت هر دوی اینها (به لحاظ زمانی‌) بعید می‌نماید.
(بحار ج 101، ص 334 ـ 335) ایشان این ‌تردید را در کتاب دعایی خود «زاد المعاد» هم عنوان کرده است‌. با این حال‌، درمتون بالنسبه قدیمی‌، مانند «لهوف» و « مثیرالاحزان » آمده است که اربعین‌، مربوط ‌به زمان بازگشت اسرا، از شام به کربلا ست‌. اسیران‌، از راهنمایان خواستند تا آنها را از کربلا عبور دهند.
باید توجه داشت که این دو کتاب‌، در عین حال که مطالب مفیدی دارند، ازجهاتی‌، اخبار ضعیف و داستانی هم دارند که برای شناخت آنها باید با متون ‌کهن‌تر مقایسه شده و اخبار آنها ارزیابی شود. این نکته را هم باید افزود که ‌منابعی که پس از لهوف‌، به نقل از آن کتاب این خبر را نقل کرده‌اند، نباید به‌عنوان یک منبع مستند و مستقل‌، یاد شوند. کتابهایی مانند «حبیب السیر» که به ‌نقل از آن منابع خبر بازگشت اسرا را به کربلا آورده‌اند، (نفس المهموم ترجمه شعرانی‌، ص 269) نمی‌توانند مورد استناد قرار گیرند.
در اینجا مناسب است دو نقل را در باره تاریخ ورود اسرا به دمشق یاد کنیم‌. نخست نقل ابوریحان بیرونی است که نوشته است‌:در نخستین روز ماه صفر، أدخل رأس الحسین علیه السلام مدینة دمشق‌، فوضعه یزید لعنه الله بین یدیه‌و نقر ثنایاه بقضیب کان فی یده و هو یقول‌:لست من خندف ان لم أنتقم‌ من بنی أحمد، ما کان فَعَل‌ لیْت‌َ أشیاخی ببدرٍ شهدوا جَزَع الخزرج من وقع الاسل‌ فأهلّوا و استهلّوا فرحا ثم قالوا: یا یزید لاتشل‌ قد قتلنا القرن من أشیاخهم‌ و عدلناه ببدر، فاعتدل(الاثار الباقیه‌،ص 422)
وی روز اول ماه صفر را روزی می داند که سر امام حسین علیه السلام را وارد دمشق کرده و یزید هم در حالی که اشعار ابن زبعری را می خواند و بیتی هم بر آن افزوده بود، با چوبی که در دست داشت بر لبان امام حسین (ع) می زد.دوم سخن عماد الدین طبری (م حوالی 700) در «کامل بهائی» است که رسیدن اسرا به دمشق را در16 ربیع الاول دانسته ـ یعنی 66 روز پس از عاشورا ـ میداند که طبیعی‌تر می‌نماید.
میرزا حسین نوری و اربعین‌
علامه میرزا حسین نوری از علمای برجسته شیعه‌، و صاحب کتاب «مستدرک الوسائل» در کتاب «لؤلؤ و مرجان در آداب اهل منبر» به نقد و ارزیابی برخی از روضه‌ها و نقلهایی پرداخته که به مرور در جامعه شیعه رواج یافته و به نظر وی ‌از اساس‌، نادرست بوده است‌. ظاهرا وی در دوره اخیر نخستین کسی است که به نقد این روایت پرداخته و دلایل متعددی در نادرستی آن اقامه کرده است.
ایشان این عبارت سید بن طاوس در لهوف را نقل کرده‌است که اسرا در بازگشت از شام‌، از راهنمای خود خواستند تا آنها را به کربلا ببرد؛ و سپس به نقد آن پرداخته است‌.( لؤلؤ و مرجان‌،ص 152)
داستان از این قرار است که سید بن طاوس در « لهوف » خبر بازگشت اسراء را به‌کربلا در اربعین نقل کرده است‌. در آنجا منبع این خبر نقل نشده و گفته می‌شود که وی در این کتاب مشهورات میان شیعه را که در مجالس سوگواری بوده‌، درآن مطرح کرده است‌.اما همین سید بن طاوس در «اقبال الاعمال» با اشاره به این که شیخ طوسی در مصباح‌ می ‌گوید اسرا روز اربعین از شام به سوی مدینه حرکت کردند و خبر نقل شده ‌در غیر آن که بازگشت آنان را در اربعین به کربلا دانسته‌اند، در هر دو موردتردید می‌کند.
تردید او از این ناحیه است که ابن زیاد مدتی اسراء را در کوفه ‌نگه داشت. با توجه به این مطلب و زمانی که در این نگه داشته صرف شده و زمانی که در مسیر رفت به شام و اقامت یک ماهه در آنجا و بازگشت مورد نیاز است‌، بعید است که آنان در اربعین به ‌مدینه یا کربلا رسیده باشند. ابن طاوس می‌گوید: این که اجازه بازگشت به کربلا به آنها داده باشد، ممکن است‌، اما نمی‌توانسته در اربعین باشد.
در خبر مربوط به‌بازگشت آنان به کربلا گفته شده است که همزمان با ورود جابر به کربلا بوده و با او برخورد کرده اند . ابن طاوس در این که جابر هم روز اربعین به کربلا رسیده باشد، تردید می‌کند.(اقبال الاعمال، ج 3 ، ص 101)
این ممکن است که ابن طاوس لهوف را در جوانی و اقبال را در دوران بلوغ فکری تألیف کرده باشد. در عین حال ممکن است دلیل آن این باشد که آن کتاب را برای محافل روضه خوانی و این اثر را به عنوان یک اثر علمی نوشته باشد. دلیلی ندارد که ما تردید های او را در آمدن جابر به کربلا در روز اربعین بپذیریم. به نظر می رسد منطقی ترین چیزی که برای اعتبار اربعین در دست است همین زیارت جابر در نخستین اربعین به عنوان اولین زائر است.
اما درباره اعتبار اربعین به بازگشت اسرا به کربلا توجه به این نکته هم اهمیت دارد که شیخ مفید در کتاب مهم خود در باب زندگی امامان و در بخش خاص به امام حسین (ع) از کتاب «ارشاد» در خبر بازگشت اسرا، اصلا اشاره‌ای به این که‌اسرا به عراق بازگشتند ندارد.همین طور ابومخنف راوی مهم شیعه هم‌اشاره‌ای در مقتل الحسین خود به این مطلب ندارد. در منابع کهن تاریخ کربلاهم مانند انساب الاشراف‌، اخبارالطوال‌، و طبقات الکبری اثری از این خبردیده نمی‌شود.روشن است که حذف عمدی آن معنا ندارد؛ زیرا برای چنین‌حذف و تحریفی‌، دلیلی وجود ندارد.
خبر زیارت جابر، درکتاب بشارة المصطفی آمده‌، اما به ملاقات وی با اسرا اشاره نشده است‌.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی هم‌، به تبع استاد خود نوری‌، داستان آمدن‌اسرای کربلا را در اربعین از شام به کربلا نادرست دانسته است‌. (منتهی الامال‌، ج 1،صص 817 ـ 818) در دهه‌های اخیر مرحوم محمد ابراهیم آیتی هم در کتاب‌بررسی تاریخ عاشورا بازگشت اسرا را به کربلا انکار کرده است‌. (بررسی تاریخ‌عاشورا، صص 148 ـ 149) همین طور آقای مطهری که متأثر از مرحوم آیتی است. اما این جماعت یک مخالف جدی دارند که شهید قاضی طباطبائی است.
شهید قاضی طباطبائی و اربعین‌
شهید محراب مرحوم حاج سید محمدعلی قاضی طباطبائی رحمة الله علیه‌، کتاب‌ مفصلی با نام «تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سید الشهداء» درباره اربعین ‌نوشت‌که اخیرا هم به شکل تازه و زیبایی چاپ شده است.
هدف ایشان از نگارش این اثر آن بود تا ثابت کند، آمدن اسرای از شام‌به کربلا در نخستین اربعین‌، بعید نیست‌. این کتاب که ضمن نهصد صفحه‌چاپ شده‌، مشتمل بر تحقیقات حاشیه‌ای فراوانی در باره کربلاست که بسیارمفید و جالب است‌. اما به نظر می‌رسد در اثبات نکته مورد نظر با همه زحمتی که مؤلف محترم کشیده ، چندان موفّق‌ نبوده است‌.
ایشان در باره این اشکال که امکان ندارد اسرا ظرف چهل روز از کربلا به کوفه‌، از آنجا به شام و سپس از شام بهبازگشته باشند، هفده نمونه از مسافرتها ومسیرها و زمانهایی که برای این راه در تاریخ آمده را به تفصیل نقل کرده‌اند.
دراین نمونه‌ها آمده است که مسیر کوفه تا شام و به عکس از یک هفته تا ده دوازده ‌روز طی می‌شده و بنابر این‌، ممکن است که در یک چهل روز، چنین مسیررفت و برگشتی طی شده باشد. اگر این سخن بیرونی هم درست باشد که سر امام حسین (ع‌) روز اول صفر وارد دمشق شده‌، می‌توان اظهار کرد که بیست ‌روز بعد، اسرا می‌توانستند در کربلا باشند.
باید به اجمال گفت‌: بر فرض که طی این مسیر برای یک کاروان‌، در چنین زمان ‌کوتاهی‌، با آن همه زن و بچه ممکن باشد، باید توجه داشت که آیا اصل این ‌خبر در کتابهای معتبر تاریخ آمده است یانه‌. تا آنجا که می‌دانیم‌، نقل این خبر در منابع ‌تاریخی‌، از قرن هفتم به آن سوی تجاوز نمی‌کند. به علاوه‌، علمای بزرگ شیعه‌، مانند شیخ مفید و شیخ طوسی‌، نه تنها به آن اشاره نکرده‌اند، بلکه به عکس‌ِ آن تصریح کرده و نوشته‌اند: روز اربعین روزی است که حرم امام حسین (ع‌) وارد مدینه شده یا از شام به سوی مدینه خارج شده است‌.
آنچه می ‌ماند این است که نخستین زیارت امام حسین (ع‌) در نخستین اربعین، توسط جابر بن عبدالله انصاری صورت گرفته است و از آن پس ائمه اطهار علیهم السلام که از هر فرصتی برای رواج زیارت امام حسین (ع‌) بهره می‌گرفتند، آن‌روز را که نخستین زیارت در آن انجام شده‌، به عنوان روزی که زیارت امام‌حسین (ع‌) در آن مستحب است‌، اعلام فرمودند.
متن زیارت اربعین هم از سوی حضرت صادق علیه السلام انشاء شده و با داشتن آن مضامین عالی‌، شیعیان را از زیارت‌آن حضرت در این روز برخوردار می‌کند.
اهمیت خواندن زیارت اربعین تاجایی است که از علائم شیعه دانسته شده است‌، درست آن گونه که بلند خواندن بسم الله در نماز و خواندن پنجاه و یک رکعت نماز در شبانه روز درروایات بیشماری‌، از علائم شیعه بودن عنوان شده است‌.
زیارت اربعین در «مصباح المتهجد» شیخ طوسی و نیز «تهذیب الاحکام» وی به نقل ازصفوان بن مهران جمال آمده است‌. وی گفت که مولایم صادق (ع‌) فرمود: زیارت اربعین که باید وقت برآمدن روز خوانده شود چنین است..... (مصباح المتهجد، ص 788، تهذیب الاحکام‌، ج 6،ص 113، اقبال الاعمال‌، ج 3، ص 101، مزار مشهدی‌، ص 514 (تحقیق قیومی‌)، مزار شهید اول (تحقیق‌مدرسة الامام المهدی‌، قم 1410)، ص 185 ـ 186
این زیارت‌، به جهاتی مشابه برخی از زیارات دیگر است‌، اما از آن روی که ‌مشتمل بر برخی از تعابیر جالب در زمینه هدف امام حسین از این قیام است‌، دارای اهمیت ویژه می‌باشد. در بخشی از این زیارت در باره هدف امام حسین‌(ع‌) از این نهضت آمده است‌:"... و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة ‌و حیرة الضلالة‌... و قد توازر علیه من غرّته الدنیا و باع حظّه بالارذل الادنی‌".
خدایا، امام حسین (ع‌) همه چیزش را برای نجات بندگانت از نابخردی وسرگشتگی و ضلالت در راه تو داده در حالی که مشتی فریب خورده که انسانیت ‌خود را به دنیای پست فروخته‌اند بر ضد وی شوریده آن حضرت را به‌شهادت رساندند.
دو نکته کوتاه: نخست آن که برخی از روایاتی که در باب زیارت امام حسین (ع‌) در کتاب کامل الزیارات ‌ابن قولویه آمده‌، گریه چهل روزه آسمان و زمین و خورشید و ملائکه را بر امام‌حسین (ع‌) یادآور شده است‌.(اربعین شهید قاضی،ص 386)
دوم این که ابن طاوس یک اشکال تاریخی هم نسبت به اربعین بودن روز بیستم صفر مطرح کرده و آن این که اگر امام حسین (ع‌) روز دهم محرم به شهادت رسیده‌ باشد، اربعین آن حضرت نوزدهم صفر می‌شود نه بیستم‌. در پاسخ گفته شده ‌است، به احتمال ماه محرمی که در دهم آن امام حسین (ع‌) به شهادت رسیده‌، بیست و نه روز بوده است‌. اگر ماه کامل بوده‌، باید گفت که روز شهادت را به ‌شمارش نیاورده ‌اند.(بحارالانوار، ج 98، ص 335)
علل بزرگداشت اربعین حسینی
هدف امامان از بزرگداشت همه ساله روز اربعین چه بوده است؟ در رأس بزرگان دین، ائمه بودند که اعمال مخصوصی را در این روز دستور دادند به عنوان این که مربوط به اربعین حسینی است نه صرف بیستم صفر بودن تا آخرین امام حاضر حضرت امام حسن عسکری علیه السلام که زیارت اربعین امام حسین علیه السلام را یکی از نشانه های مؤمن برشمردند.
اربعین امام حسین
ریشه این همه اهمیت شیعیان و بزرگان دین در مورد اربعین شهادت امام حسین علیه السلام چیست؟ این مراسم از چه زمانی شروع شده است؟ و چرا برای دیگر معصومین، اربعین گرفته نمی شود؟ آیا اربعین امام حسین علیه السلام برگرفته از چهلم گرفتن برای اموات است. و یک بزرگداشت عادی همانند بزرگداشت برای افراد دیگریست که از دنیا رفته اند؟ هدف امامان از بزرگداشت همه ساله روز اربعین چه بوده است؟
سیره امامان و بزرگان دین
روز چهلم شهادت امام حسین علیه السلام که همان روز بیستم صفر می باشد از همان اولین سال واقعه کربلا 61 قمری روز تجدید غم و اندوه شیعیان و ارادتمند به خاندان اهل بیت علیهم السلام بوده است.عمل بزرگان دین، برای متدینین با اهمیت است به گونه ای که مردم نگاهشان به گفتار و نحوه برخورد عالم دینی است که به چه چیز بهاء می دهند تا آن را انجام دهند و از چه چیز مردم را باز می دارد تا سراغش نروند.اگر عملی را عالمی تأیید کرد و یا بالاتر از آن خود ابتدا به ساکن اقدام کرد این بعنوان یک سیره حسنه در بین مردم متدین جا افتاده و دنبالش را می گیرند.
اربعین هم از این امر مستثنا نیست. در رأس بزرگان دین، ائمه بودند که اعمال مخصوصی را در این روز دستور دادند به عنوان این که مربوط به اربعین حسینی است نه صرف بیستم صفر بودن تا آخرین امام حاضر حضرت امام حسن عسکری علیه السلام که زیارت اربعین امام حسین علیه السلام را یکی از نشانه های مؤمن برشمردند.
 زیارت مخصوصه در روز اربعین
یکی از مهمترین علل جایگاه ویژه اربعین در میان شیعیان، همین روایت امام حسن عسکری علیه السلام بر فضیلت این روز است که زیارت مخصوص امام حسین علیه السلام در روز اربعین را یکی از نشانه های شیعه بودن مطرح کردند.
تهذیب: از حضرت ابی محمد حسن بن علی عسکری علیه السّلام، روایت است که فرمود: نشانه‏های مؤمن پنج چیز است: پنجاه و یک رکعت نماز، زیارت اربعین، انگشتری در دست راست کردن، پیشانی به خاک مالیدن، و با صدای بلند بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* گفتن.
مأثور از امام و روایت شده چنین‏ کاین پنج خصلت است علامت بمؤمنین‏
اول نماز پنچه و یک رکعت و دوم‏ انـگـشـتــر عقـیـق نـمـودن یـد یـمـیـن‏
سـوم بلند گفتن بسم‏ اللَّه‏ صلاة چهـارم بـخـاک بهـر خـــدا سـودن جـبین‏
پنجم که حق نصیب کند جمله مرد و زن‏ بـوسـیـدن مزار حسـیـــن روز اربـــعـیــن‏
بخاطر همین بسیاری از شیعیان از اقصا نقاط جهان سعی دارند در اربعین خود را به قبر امامشان در کربلا برسانند و آنهایی هم که شرایط سفر ندارند آرزوی چنین زیارتی در دل دارند.
ائمه علیهم السلام برای ادامه این مسیر و از یاد نرفتن قیام خونین کربلا این روز را بزرگ شمرده و از اولین زائر حسینی یعنی جابر بن عبدالله انصاری - که در اولین اربعین خود را به قبر شهدای کربلا رساند - تجلیل کردند. و کم کم روایات بسیاری در زمینه ثواب زیارت امام حسین علیه السلام در روزهای خاص و در تمام طول سال نقل شد.
عظمت مصیبت شهادت امام حسین صلوات الله علیه
اما چرا در بین ائمه علهم السلام به زیارت امام حسین علیه السلام تأکید شده و باز در بین زیارات در طول سال زیارت اربعین جایگاه ویژه ای پیدا کرده است؟ باید گفت: به علت شدت مصیبت شهادت امام حسین علیه السلام که مصیبةً ما أعظمها و أعظم رزیتها فی الإسلام مصیبتی بوده که نه سابقه ای داشته و نه لاحقه ای. بنابراین فرق این مصیبت با مصائب دیگر روشن است همانگونه که امام حسن مجتبی علیه السلام به برادرش فرمود: لَا یوْمَ کَیوْمِکَ یا أَبَا عَبْدِ اللَّه‏. (3) از طرفی قیام امام حسین صلوات الله علیه باید زنده می ماند تا خون مبارکش هدر نرود و لذا تمام تلاش ائمه بر آن بود که به نحوی یاد حضرت سیدالشهداء بر سر زبانها باشد.
در این راه حتی از ابزار گریه و عزاداری به نحو احسن استفاده بردند. گریه های امام سجاد علیه السلام شاهد بر این مدعی است. و این که یکی از راههای زنده ماندن یاد و هدف قیام امام حسین(علیه السلام) زیارت حضرت است چه از دور و چه از نزدیک.
و اما چرا اربعین؟ زیرا اولین زیارت در روز اربعین صورت گرفت. البته قبل از آن هم بطور مخفیانه زیارت محقق شده بود اما بصورت آشکارا و رسمی ظاهرا این اولین زیارت بوده است. به عنوان نمونه گزارش زیارت شهدای کربلا قبل از دفن شدن که توسط ابن نما تاریخ نویس قرن نهم در کتابش مثیر الأحزان ذکر شده آورده می شود.
اربعین حسینی
آورده‏اند که «سلیمان عدوی» در سومین روز شهادت حسین علیه السلام و یاران فداکارش بر کربلا گذر کرد و پس از تماشای آن پیکرهای به خون خفته و گلهای پرپر شده مرثیه‏ای جانسوز بدین مضمون سرود:
مررت علی أبیات آل محمّد فلم ارها امثالها یوم حلّت‏
بر خانه ‏ها و سراپرده خاندان محمد صلی الله علیه و آله گذر کردم و آنها را بسان روزگار پر افتخار پیامبر آباد و آزاد و در امنیت و آرامش ندیدم.
مگر نمی ‏نگری که خورشید جهان افروز در سوگ امام حسین علیه السلام و یارانش رنگ پریده و بیمار است، و زمین و زمان از این سوگ سهمگین به لرزه در آمده و دگرگون شده است.
بنابراین ائمه علیهم السلام برای ادامه این مسیر و از یاد نرفتن قیام خونین کربلا این روز را بزرگ شمرده و از اولین زائر حسینی یعنی جابر بن عبدالله انصاری - که در اولین اربعین خود را به قبر شهدای کربلا رساند - تجلیل کردند. و کم کم روایات بسیاری در زمینه ثواب زیارت امام حسین علیه السلام در روزهای خاص و در تمام طول سال نقل شد، در پایان به ذکر یک روایت اکتفا می شود:
حسن بن علی بن فضّال، از ابو ایوب خزّاز، از محمّد بن مسلم، از امام‏ ابو جعفر محمّد بن علی علیهماالسلام روایت کرده است که فرمود: شیعه ما را به زیارت حسین بن علی علیه السلام امر کنید، زیرا که زیارت‏ او ویرانی و غرق و آتش‏ سوزی و خورده شدن توسط درندگان را دفع میکند، و زیارت‏ او بر کسی که به امامت حسین (ع) از جانب خدای عز و جل معترف باشد فرض است.
منبع: میزان برچسب ها: اعمال اربعین ، اعمال روز اربعین ، شیخ طوسی

منبع: ناطقان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۵۲۰۹۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیا امام صادق (ع) فقط گوشه‌ای می‌نشست و درس می‌داد؟

به گزارش«مبلغ» به نقل از سایت KHAMENEI.IR، حجت‌الاسلام والمسلمین محمد مهدی طباخیان، کارشناس تاریخ اسلام، به بررسی سیره سیاسی و فرهنگی امام صادق(علیه‌السّلام) پرداخته است.
این گفتار برگرفته از نشست علمی با موضوع «بازخوانی حیات سیاسی اجتماعی امام صادق علیه السلام از دیدگاه آیت‌الله‌ خامنه‌ای» است که به همت موسسه فرهنگی پژوهشی انقلاب اسلامی برگزار شد.

نسبت به سیره سیاسی اجتماعی امام صادق علیه‌السلام، واقعیت امر آنچه که دغدغه هر سیره‌پژوه و مورخ شیعه منصفی باید باشد، این است که وقتی که ما به سیره‌پژوهان و سیره‌پژوهی در فضای گفتمانی شیعه نگاه می‌کنیم، به‌خصوص از عصری که نوشتن‌های به زبان غیرعربی مرسوم می‌گردد و برخی مصنفان ما دست به قلم می‌شوند و سیره‌پژوهی می‌نمایند و برای افکار عمومی می‌نویسند، ما دچار یک بحران جدی هستیم و آن بحران این است که متأسفانه به سیره اجتماعی اهل‌بیت علیهم‌السلام، کمتر پرداخته می‌شود و آنچه که بیش‌تر مدنظر هم نویسندگان و مخاطبان قرار می‌گیرد، وجوه فردی حیات اهل‌بیت علیهم‌السلام است و ما هر امامی را در یک قاب و تصویر خاصی می‌بینیم و ملاحظه می‌کنیم.
فقدان خیلی جدی در این مسئله احساس می‌نمائیم، تا بدان‌جا که گاهی اوقات اگر بنا داشته باشیم درباره امام صادق علیه‌السلام حرف بزنیم، به‌عنوان امامی که توقع می‌رود بعد از حضرت امیر علیه‌السلام بیش‌ترین گفت‌وگوها را ما نسبت به امام صادق علیه‌السلام در فضای گفتمانی شیعه داشته باشیم. ممکن است تصور شود، امام دوم باید سیدالشهداء علیه‌السلام باشند، ولی اگر مقتل‌الحسین علیه‌السلام را کنار بگذاریم، نسبت به عموم حیات امام حسین علیه‌السلام، ما آنچنان اطلاعات و داده‌های گسترده‌ای به اندازه حضرت جعفر بن محمد علیهماالسلام نداریم.

* ضرورت توجه به رفتارهای فرهنگی امام صادق (علیه‌السّلام)
درد اینجاست زمانی‌که بنا داریم از شخصیت امام صادق علیه‌السلام گفت‌وگو کنیم،‌ گفت‌وگوهای ما صرفاً گونه‌ای می‌شود که مخاطب احساس می‌کند با یک آخوند مسئله‌گو یا یک رتبه بالاتر، یک فقیه صاحب‌درس و یا یک رتبه بالاتر یک مفتی در تراز مفتیان عصر خودش مواجه است. بیش‌تر شأن را به آن سمت می‌بریم و پرداخت‌های ما به آن شکل می‌شود و امام صادق علیه‌السلام در آن قاب و زاویه می‌بینیم. چون بحث بنده به انقلاب فکری و فرهنگی امام مرتبط است و طرح یک مذهب فقهی و اعتقادی متمایز، به همین نکته هم خوب پرداخته نشده است. یعنی وقتی در اینجا هم می‌خواهیم از امام صادق علیه‌السلام گفت‌وگوی علمی کنیم، شأن امام را خیلی اندک و کاسته می‌بینیم و صرفاً حضرت را محدود به روایت‌گویی می‌کنیم، به اینکه بخش بزرگی از روایت‌های ما در شیعه اثنی‌عشری به جعفر بن محمد علیهماالسلام می‌رسد، باز این ندیده انگاشتن رفتارهای ژرف و دقیق فرهنگی امام صادق علیه‌السلام است.

* مهم‌ترین خطری که متوجه جامعه شیعه در زمان امام صادق(علیه‌السّلام) بود
وقتی از امام صادق علیه‌السلام گفت‌وگو می‌کنیم، باید ابتدا یک پیشینه‌ای در تاریخ تشیع درنظر بگیریم. بعد از ماجرای قتل خون‌بار سیدالشهدا علیه‌السلام در کربلا در سال ۶۱ هجری قمری، شیعیان که هنوز هم آن شکل‌گیری یک مذهب اعتقادی و فقهی منسجم و منضبط را نداریم، باید بگوئیم جریان علوی که می‌تواند اشتراک‌های بسیار گسترده‌ای هم با طبقه عامه مردم داشته باشد و آن چیزی که ما امروز به اهل سنت می‌شناسیم، اتفاقاً علوی‌ها اشتراکات گسترده‌ای دارند. رسته و جریان علوی یک دوره محاق رفتن دارد. یعنی یک ضربه اساسی می‌خورد، به‌خصوص بعد از اینکه دوباره در کوفه مصعب بن زبیر موفق می‌شود برای بار دوم شیعیان را سرکوب کند، ظرفیت‌های شیعیان رو به زوال می‌رود و آن ظرفیت اولیه جریان علوی، آسیب‌های جدی می‌بیند.

لذا جایگاه سادات بنی حسین آسیب بسیار بسیار جدی می‌بیند و علی بن حسین علیهماالسلام را می‌بینیم که با محدودیت صاحبان گفتمان مواجه است. یعنی من خیلی یار و آدم فرهنگی در اطرافم ندارم. آن بسط و گستردگی را ندارم و در خود جریان بنی‌هاشم، گاهی اوقات مورد طعن و نقد هستم. فعالیت‌های فرهنگی و فکری شیعیان آسیب جدی دیده است و اگر بخواهیم به جریانات تاریخی در این وهله ظنین باشیم، یکی از مهلک‌ترین خطراتی که هویت جریان علوی را به مخاطره انداخت و هر لحظه ممکن است آن ضربه نهایی را به جریان علوی بزند، این است که جریان علوی به‌واسطه اینکه سرکوب شده و حاکمیت او را مطرود نموده و مجال گفت‌وگو را از دست داده و بر بالای منبرهای رسمی نقد می‌شود، ولی فرصت پاسخ‌گویی را ندارد، و هر کسی کم‌ترین انتسابی به جریان علوی داشته باشد، تحت تعقیب، پیگرد، قتل، زندان و حبس قرار می‌گیرد، نخستین مخاطره این است می‌رود که در دل جامعه خودش هضم گردد و این یک خطر بسیار بسیار محتمل است. می‌تواند این جامعه به‌سرعت آن نقاط تمایزش با جامعه عمومی اسلامی، مضمحل شود و در دل جامعه بزرگ‌تر خودش هضم گردد و به‌مرور زمان کار به جایی برسد که خیلی از احکام شرعیه این‌ها از دست برود.

احکام شرعیه در این مقام مهم نیست، ما چیز مهم‌تری داریم و آن هم نقاط ممیزه اعتقادی و فضای گفتمانی است و ممکن است آن‌ها از دست برود و به یک گروهی با تفکرات خاصی تبدیل شوند. کمااینکه این اتفاق در طول تاریخ بسیار افتاده است. می‌توانیم از خیلی جریان‌های فکری نام ببریم که در وهله نخست تمایزات جدی داشتند، ولی در ادامه مسیر، تمایزات‌شان محفوظ نماند.

* امام صادق(علیه‌السّلام) به رفتارهای فرهنگی و گفتمانی اولویت می‌دادند
روایت شریف مرحوم کلینی در کتاب کافی می‌تواند بحث ما را از این جهت تکمیل کند. در متمم بحث‌شان در اصول کافی، کتاب‌الحجه روایت طولانی از ماجرای قیام محمد نفس زکیه و عبدالله محض می‌آورند و در آنجا یک پرسش شرعی کسی از عبدالله محض پرسید که من شنیدم اجداد شما در مدل وضو گرفتن، با عامه متفاوت بودند و روی کفش مسح نمی‌کشیدند.

عبدالله در آنجا این فتوا را به استهزاء می‌گیرد و می‌گوید ما همان‌گونه که پیشینیان و اصحاب اصلی پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) عمل کردند، عمل می‌کنیم و نقطه تمایزی در این زمینه نداریم و یک طعنی به سیدالشهداء علیه‌السلام وارد می‌کنند. ما اینجا نمی‌خواهیم عبدالله بن حسن بن حسن را متهم بنامیم، ولی می‌توانیم شاهدمثالی بگیریم بر اینکه به‌مرور زمان، حاکمیت می‌تواند من را از لحاظ اجتماعی به یک سمتی ببرد که در معتقدات، نقطه تمایزم را از دست بدهم. اینجا باید راهبران یک هوشمندی فوق‌العاده‌ای داشته باشند که در چینش اولویت‌ها، موضوعات فرهنگی و گفتمانی را به رفتارهای صرف سیاسی و اجتماعی ترجیح دهند.

یکی از نقاط ممیزه امام صادق علیه‌السلام با عموم سادات طالبی دیگر از اولاد امیرالمومنین و زهرای مرضیه علیهماالسلام که در اثنای شکل‌گیری دولت بنی‌عباس قیام و خروج می‌کنند، همین است. حضرت صرفاً به‌دنبال یک جریان صرف اجتماعی و انقلاب تُند و خشن اجتماعی نیستند، این نیست که من فقط به این بیندیشم که دولت مرکزی را سرنگون بکنند و به هر قیمتی یک دولتی تشکیل بدهند. حضرت در منظومه فکری‌شان واضح است که به رفتارهای فرهنگی و گفتمانی تقدم می‌دهند.

* امام (علیه‌السّلام) به دنبال ایجاد جریان اجتماعی بودند
ابتدا دنبال این هستند که یک نرم‌افزاری داشته باشم که این نرم‌افزار را در اذهان برخی ثابت نمایم، بعد از اینکه این نرم‌افزار مشتری پیدا کرد و من را به‌عنوان راهبر پذیرفتند، این گفتمان بین ما ایجاد شد، بعد این گفتمان به‌مرور زمان غلبه پیدا کند، جریان اجتماعی از قِبَل خودش تولید نماید و این جریان اجتماعی به سمت دستگیری عرصه‌های سیاسی برود. اشتباهی که می‌شود برخی سادات بنی الحسن را به آن متهم کرد؛ این است که پیش از اینکه نرم‌افزار اندیشه‌ای ارائه کنند، به سمت به‌دست گرفتن عرصه‌های سیاست‌ورزی رفتند و شاید اینجا یکی از نقاطی باشد که برای ما فهم شود و واضح گردد که چرا حضرت صادق علیه‌السلام با برخی تحرکات سادات علوی در اعوان تشکیل عباسی همراهی و همکاری را لازم را نداشتند و در همان عصر، حضرت به خانه‌نشینی متهم می‌گردند.

روایت معروفی از مرحوم شیخ حُرعاملی در اثباة‌الهدی وجود دارد و البته مشابه این روایت در کتاب شریف کافی هم مرحوم کلینی ذکر می‌کنند که یکی از بزرگان زیدیه با یکی از شیعیان درحال گفت‌وگوست و به تمسخر، نام امام صادق علیه‌السلام را صدا می‌زند و می‌گوید این پیرمرد چه زمانی از دنیا می‌رود که جریان علوی یک نفسی بکشد. خانه‌نشینی را کی پایان می‌دهد. به‌خاطر اینکه یک بخشی از جریان سادات علوی در صحنه معارضه قرار دارند و می‌جنگند و دارند علیه حاکمیت اقدام می‌کنند، ولی ما امام صادقی را می‌بینیم که اولویت ذهنی‌اش متفاوت است. چون ظاهراً آنچه که در ذهن حضرت بود، این است که خطر محتمل‌تری که بیخ گوش جریان شیعی است، صرفاً این نیست که یک دولت بنی‌عباس متزوری ظهور کرده و دارد از بعضی اجزای جامعه شیعی بهره می‌برد. خطر محتمل‌تر این است که اگر من نجُنبم، ممکن است همه نقاط تمایز اعتقادی‌ام از بین برود. یعنی من باید منتظر باشم که در عصر بعدی من بروم به این سمت که دیگر تفاوتی بین من و عموم جامعه نباشد.

* امام صادق (علیه‌السّلام) بر حفظ مرزهای فرهنگی اصرار داشتند
این موضوع هیچ تنافی با وحدت ندارد. ما متأسفانه در فهم این مسئله گاهی اوقات یک بحران عمیقی داریم. برخی گمان می‌کنند منظور از وحدت، این است که ما باید در جامعه عامه هضم شویم. اگر قرار است هضم گردیم که دیگر به آن وحدت نمی‌گویند. وحدت یعنی من با حفظ تمام نقاط تمایزم، از اصرار بر نقاط تمایز در مرزهای معارضه فرهنگی دست بردارم و سعی کنم بر اشتراکات دست بگذارم. اصلاً همین که می‌گویم از تمایز دست بردار و بر اشتراک دست بگذار، یعنی تمایز و اشتراکی وجود دارد. اگر قرار باشد من در عامه هضم شوم، دیگر نه تمایزی و نه اشتراکی است، وحدتی وجود ندارد، بلکه یکی شدیم و دور همدیگر زندگی می‌نمائیم. گام نخست امام صادق علیه‌السلام، تولید آن گفتمان است و خیلی مرزبندی شفاف و واضحی دارند.

مرحوم کلینی روایت معروفی در کتاب شریف کافی دارند و در سفر شیخ حُر هم این روایت را نقل می‌کند. می‌گوید در سفر حجی، حضرت صادق علیه‌السلام در انتهای مسجد بیتوته کرده و نشسته بودند و مشغول عبادت بودند. جناب ابوحنیفه بزرگ عامه در کنار امام صادق علیه‌السلام می‌آید که بنشیند. ابوحنیفه‌ای که اگر در مدینه یا کوفه بود، مورد احترام امام بود، ولی اینکه مکه است و مکه گفتمان مدنی و کوفی ندارد، در مکه حجاج از شرق و غرب عالم آمدند و یک نمایشگاه است. یک چیزی می‌بینند و تحلیل هم نمی‌کنند. در اوج ناباوری امام صادق علیه‌السلام به ابوحنیفه تَشَر می‌زند و می‌گوید کنار من ننشین، تا من و تو را یکی نبینند، تا تصور نشود که گفتمان من و تو یکی است و این یعنی یک مرزبندی. من دارم یک نرم افزاری تولید می‌کنم، نمی‌توانم اینجا از نقاط افتراق‌مان کوتاه بیایم. من باید بر سر نقاط افتراق‌مان پافشاری کنم، ابتدا گفتمان را تولید نمایم و ازاین‌رو می‌بینید در تداوم هم، حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام در جلسه مهدی عباسی، وقتی به تظلم‌خواهی می‌رود، بساط تظلم‌خواهی که مهدی برقرار کرده، حضرت آن چیزی را که به‌عنوان تظلم پیش خلیفه عباسی می‌برد، ماجرای فدک است و غصب حاکمیت و بازگرداندن چیزی که در سقیفه بنی‌ساعده به‌عنوان فدک زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها غصب شد و بعد هم اشعار سیاسی دارد که همه مرزبندی‌های جغرافیایی و سیاسی امروز جهانی است که تو بر آن خلافت داری و حاکمیت می‌کنی.

* حرکت امام صادق(علیه‌السّلام) به سمت ایجاد تولید گفتمان سیاسی بود
پس ما در گام نخست باید اولویت امام را ببینیم. امام به‌شدت به تولید گفتمان و به ایجاد یک نرم‌افزار فرهنگی معتقدند و به‌دنبال تولید این هستند و در کنار این، اُمید دارند که در گام بعدی بتوانند یک جریان اجتماعی را با این گفتمان تولید بکنند و در گام بعدی بتوانند از دل این جریان اجتماعی، یک گفتمان سیاسی تولید نمایند که این گفتمان سیاسی خودش را موظف بداند به اینکه برود عرصه‌ سیاست‌ورزی را به‌دست بگیرد. این مسیری است که امام صادق علیه‌السلام برای سیاست‌ورزان اگر می‌خواهند در مسیر حق قدم بردارند، طراحی می‌کند. اینکه من در گام ابتدایی باید یک نرم‌افزار فرهنگی مشخص و منسجم داشته باشم.

* انقلاب فرهنگی امام صادق(علیه‌السّلام) برای فرار از جهاد نبود، برای جهاد بود
جهادی که امام صادق علیه‌السلام به آن مشغول است تبیین نرم‌افزار علمی فرهنگی است، ایجاد یک نرم افزار و ساختار خاص اعتقادی است، ایجاد یک مذهب متمایز در همه زمینه‌ها و ابعاد با جامعه عامه جهان اسلام است، این به‌مراتب و به‌شدت از هر شمشیر برداشتنی و از هر علم کردنی، برای بنی‌عباس خطرناک‌تر است. چون این ماندگاری و مانایی دارد و جلوی هضم شدن را می‌گیرد و می‌تواند در مقابل ایدئولوژی که بنی‌عباس به زحمت در دوره مهدی و هادی عباسی دست و پا کرده بود برای خودش که بتواند خودش را به مرکز وحی و قداست جهان اسلام نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم متصل نماید، و از آنجا اخذ معنا و قداست کند، می‌تواند با این درگیر شود، بنابراین اتفاقاً برخلاف تصور عامه، بنی‌عباس دشمن جدی‌تر خودشان را، حسین فخ نمی‌بینند.

وقتی که رأس حسین فخ را برای هادی بردند، هادی، یقین‌ بن موسی را مذمت کرد. گفت این کار را نمی‌کردی، او را اسیر می‌نمودی. ولی در ماجرای قتل موسی بن جعفر علیه‌السلام، هارون ذره‌ای هم ملاحظه و ملاطفت به خرج نمی‌دهد. یعنی معلوم است که دغدغه‌ها و نگرانی‌ها به‌مراتب از سادات حسینی که به‌ظاهر شمشیر بلند نکرده‌اند، بیش‌تر است، تا سادات حسنی که شمشیر به ‌دست گرفتند. چون با آن بحران می‌شود مانند یک صاعقه تعامل کرد و از آن عبور نمود. کمااینکه بعدها می‌بینیم سادات بنی‌حسنی که در مغرب الاقصی و در شمال آفریقا دولت تشکیل دادند، مذهب سنی را پذیرفتند. بخشی از زیدیه، بخشی از تفکرات اهل سنت را پذیرفتند. این‌ها نتوانستند پیشبرد اهداف را داشته باشند. اما جریان اثنی‌عشری و اسماعیلی که فرع بر امام صادق علیه‌السلام خلق شدند، توانستند تا قرن‌ها مانایی‌شان را محافظت کنند و نگه دارند و بتوانند خودشان را بازآفرینی و بازتولید نمایند.

ازاین‌رو انقلاب فرهنگی امام صادق علیه‌السلام در ذهن ما اولویت دارد، نه برای فرار از جهاد، بلکه برای جهاد و بلکه دولت بنی‌عباس بهتر و بیش‌تر و شدیدتر هم با این جنس از جهاد مقابله می‌کند، چون این جهاد مانایی و ماندگاری بیش‌تری دارد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902660

دیگر خبرها

  • آیین دمام‌ زنی به مناسبت شهادت امام صادق (ع) در بندرعباس
  • یادداشت| امام صادق(ع) و نگاه ویژه به شهر مقدس قم
  • امام جعفر صادق(ع) بر تمام امت اسلامی حق دارند
  • امام جعفر صادق(ع) بر اتحاد و وحدت امت اسلامی توصیه می‌کردند
  • آیا امام صادق (ع) فقط گوشه‌ای می‌نشست و درس می‌داد؟
  • گیلان در سوگ سالروز شهادت صادق آل عبا (ع)
  • گیلان در سوگ شهادت امام جعفر صادق علیه السلام
  • حقیقت بندگی خدا در بیان امام صادق(ع)
  • امام صادق(ع) مرجع امت اسلامی است
  • امام صادق(ع) چگونه جان امام بعد از خود را محافظت کردند؟